حسن قنبری در یادداشتی به بررسی کوتاهی از سینمای ابراهیم حاتمی کیا پرداخت :::: حاتمی کیا نام ، تفکر و سینمایی است مترادف با دفاع مقدس ، جنگ و ضد جنگ ، شیمیایی ، موج انفجار و آزادگی ؛ حاتمی کیا همچون سید مرتضی آوینی با مستند های جبهه ها سینمای خود را آغاز کرد و پس از مدتی هویت را برای شبکه دوم سیما ساخت.

کارنامه سینمایی حاتمی کیا پر است از نام های بزرگ و خاطره ساز تاریخ سینما که اغلب در ژانر ایرانی دفاع مقدس خلاصه شده اند اما همین کارنامه سینمایی قدرتمند و پربار به دو بخش متفاوت تقسیم می شود : حاتمی کیایی پیش از آژانس شیشه ای و حاتمی کیای پس از آژانس شیشه ای در واقع آژانس شیشه ای نقطه قوت سینمای ابراهیم حاتمی کیا است.

می توان به نوعی سینمای حاتمی کیا را پیش از آژانس شیشه ای سینمای دفاع مقدس و ارزش های آن دانست سینمایی که روایت گر تمامی اتفاقات خاص و عام دفاع مقدس بود از عملیات شناسایی و برجک دیده بانی تا انتظار برای بازگشت یوسف آزاده و البته از کرخه تا راین که لحظه اوج گیری سینمای حاتمی کیا است ، سینمای پیش از آژانس شیشه ای او سینمایی قدرتمند مبتنی بر قصه ها با فیلمنامه های خوب و بدون ادعا است.

آژانس شیشه  را می توان برترین فیلم دفاع مقدس دانست – فیلم دفاع مقدس را نباید در ژانر اکشن و جنگی ، انفجار ها و کشتار سرباز رایانی جستجو کرد -  فیلمی قدرتمند در نحوه روایت و میزانسن ، یک فیلمنامه خاص با نگاهی به سینمای سیدنی لومت و شخصیت های صحیح و خوش ساخت که بازی های قدرتمند پرستویی و مخصوصا کیانیان از این فیلم یک شاهکار سینمایی خلق کرده است

اما نیمه دوم سینمای حاتمی کیا بعضا با تزلزل ها و شناخت کمتر وی نسبت به داستان هایی که روایت می کند روبروست و به بیان دیگر می توان اینچنین فرض کرد که نیمه دوم سینمای حاتمی کیا سینمای تفکرات و دغدغه های یک عمر فیلمسازی او نبوده و نیست ، مرد پر آوازه و نام آشنای سینما در این فضای پر التهاب جامعه اش غریبه است و سینمایش بوی سینمای حاتمی کیا و آژانس شیشه ای را نمی دهد.

نیمه دوم سینمای حاتمی کیا با موج مرده آغاز می شود فیلم که بیشتر در دامان شعارزدگی فرو رفته است و هیچ تحسینی را برای سازنده اش به بار نمی آورد ، فیلم بعدی او اثری متفاوت تر نسبت به پیشینه سینمایی حاتمی کیا است.

ارتفاع پست فیلم خوش ساختی است که نشان از حفظ قوت و هنر کارگردانی حاتمی کیا را همچنان دارد اما دغدغه او اینبار آنی نیست که این سینما را سینمای او باید دانست و منهای قاب بندی ها و میزانسن های یک اثر تک لوکیشنی – هواپیما – باقی مسائل خوب و راحت نیست و مخاطب کمترین ارتباطی را با آن برقرار می کند.

مسیر سینمایی حاتمی کیا همچنان دور تر و دور تر از سینمای دفاع مقدس می شود ساخته بعدیِ این نیمه از کارنامه او به رنگ ارغوان می باشد فیلمی که علیرغم تحسین های پی در پی ، به شدتِ سینمایِ خوب و معصوم حاتمی کیا نیست ، به رنگ ارغوان حرف سیاسی می زند البته ناقص و بی دانش ، دم از زندگی و عاطفه می زند باز هم ناقص و بطور کل به شدت پراکنده است و بیشتر خلق یک مامور 007 بریتانیاییِ ایرانیزه شده است ، البته بازی خوب فرخ نژاد و توقیف اثر در برهه ای از زمان بر هرچه بهتر دیده شدن و حساس نگریستن به اثر وی تاثیر ویژه ای دارد.

سینمای حاتمی کیا در ادامه روند فیلم سازی او تنزلی شدید را آغاز می کند و بنام پدر با داستان یک خطی اش معلوم نمی شود جنگی است یا ضد جنگ یا ریشه در هشت سال دفاع دارد ، دعوت سینمای حاتمی کیا نیست گویی ابراهیم حاتمی کیا این فیلم را نساخته و فیلم کمترین بهره ای از سینمای او نبرده است داستان سقط جنین و داستانک هایش هر چند یک دغدغه است اما گویی حاتمی کیا قدرت بیان این دغدغه را ندارد و تعریف چندانی از آن انجام نمی دهد یا شاید بهتر باز دانش چندانی راجع به آن کسب نکرده است و مسیر ذهنی او راه به این فضا و ساخت چنین آثاری نمی برد و معلوم نمی شود دعوت از چه چیزی دعوت می کند ، از چه چیز حمایت می کند و در واقع چه چیزی را نهی می کند ، دعوت ملغمه ایست از وصله های ناجور سینمای حاتمی کیا و چیزی است من در آوردی منهای حاتمی کیا و کمی هم جشنواره ای آن هم از نوع اجنبی شده و بیگانه اش که چنین انتظاری برای مجسمه و تندیس فرنگی در قاموس حاتمی کیای سینمای ایران نمی گنجد.

حاتمی کیا با گزارش یک جشن یک قدم به عقب بر می دارد و باز توقیف می شود البته شاید سال ها بعد جوایز و سیمرغ هایی برای او به ارمغان بیاورد اما همچنان راه بازگشتی به همان سینمایی که او مبتکرش ، متبحرش و استادش است ندارد.

حاتمی کیا کلیشه نیست بلکه استاد ساخت سینمایی است که ایرانی همچنان نیازش را حس می کند ، سینمایی که باید ادامه داشته باشد گاه به اندازه تک تک داستانک های بسیجی ها ، ارتشی ها و شهدا و جانبازان ، اینکه او باید به سینمای دفاع مقدس بپردازد این معنی را در پی ندارد که حق ورود به مضوعات دیگر را ندارد ، در واقع اوست که درد این سینما و مخاطبانش را بیشتر از هرکس دیگری می داند و می تواند همان سینمایی را که مخاطب در پی اش سوپرمن  و مرد آهنی و هالک را می پسندد ، آنچنان قدرتمند بیافریند که مخاطب ایرانی ، ایرانیزه شده اش را نیاز دارد

سی و دومین جشنواره فجر به نوعی مزین بنام حاتمی کیا است هرچند بیگ پروداکشن های عظیم و فاخری چون رستاخیز بر آن بدرخشند ، امسال همان سال و لحظه ایست که سینما جوی حاتمی کیا انتظارش را مدت ها می کشید ، اینبار او با « چ » روایت دو روز از زندگی اسطوره ای چون مصطفی چمران مخاطبانش را امیدوار کرده است به سینمایی که شاید نقطه اوج مجدد و آژانس شیشه ای دوباره او باشد نه تکرار خاطره ناکام بنام پدر ...

برترین آثار سینمایی حاتمی کیا را هنرمندان قدرتمندی چون علی نصیریان ، پرویز پرستویی ، هما روستا ، رضا کیانیان و حمید فرخ نژاد همراهی کرده اند و او در روند تکاملی اش با این بازیگران همواره موفق بوده ، او این بار در روایت گری اش از مصطفی چمران با فریبرز عرب نیا همکاری کرده است و عرب نیا ثابت کرده است که بازیگری قدرتمند و شخصیت پرداز است و خلاق در آفرینش کاراکترهای ماندگار ، البته حضور بابک حمیدیان و سعید راد را در این اثر نیز نباید فراموش کرد قطعا این casting دوباره حاتمی کیا را برای مخاطبانش یاد اوری خواهد کرد

موسیقی « چ » را بهزاد عبدی ساخته است ، آثار حاتمی کیا موسیقی های ماندگاری را نیز در خود داشته اند که خاص خودشان است ، از کرخه تا راین ، بوی پیراهن یوسف و آژانس شیشه ای نت ها و نغمه های بی نظیر استاد مجید انتظامی را می سرایند

 

    مطالب مرتبط