حسن قنبری در یادداشتی به بررسی سینمای مسعود کیمیایی پرداخت // 

سینمای این زوز های ایران با نام مردان و زنان بزرگی شناخته می شود که مدت ها در ان تلاش ها کردند و عرق ها ریختند ، خون دل ها خوردند و برخی در نیمه راه سینما جان به جان آفرین تسلیم کردند ، از بین تمام این سینماگران بزرگ مسعود کیمیایی نامیست بزرگ تر که سه نسل است بر تارک این سینما همچنان می درخشد ، مرد و سینماگری خاص و متفاوت

بدون شک مسعود کیمیایی را باید از ان دسته سینماگرانی دانست که مولف شمرده می شوند و سینمای خاص خودشان را دارند و قطعا مسعود کیمیایی ژانر مخصوص به خود را در سینما داراست ، سینمایی خاص و متفاوت با مخاطبانی خاص از تمامی نسل های سینمای ایران از انانیکه قیصر و گوزن ها را دیدند تا آن هایی که اعتراض و جرم را به تماشا نشستند

سینمای کیمیایی همیشه بر پایه داستان ها و فیلمنامه هایی بر اساس رفاقت و معرفت ها بنا شده اند و او موفق ترین چهره سینمایی ایران در تلفیق وقایع روز است با آنچه که خود سال هاست راجع به ان فیلم ها می سازد ، کیمیایی اعتراض ، حکم و محاکمه و ریاست را در رفاقت معنا می کند و رفاقت فیلم های او از خاص ترین های سینمای ایران و جهان است شاید شبیه به رفاقت فیلم شعله ...

مسعود کیمیایی از تاثیر گذارترین افراد بر سینما و ادبیات دهه های چهل و پنجاه ایران است همزمان با محمود دولت ابادی و دیگران ؛ او قیصر را ساخته است فیلمی که به جرات می توان گفت همچنان سینما ها را فتح خواهد کرد و هنوز مخاطبان خودش را در میان سینما دوستان داراست ، یک سینمای قدرتمند قصه گو که همیشه داستانی برای گفتن و شنیدن و دیدن دارد

سینمای کیمیایی سینمای قصه هاست ، او و فیلم هایش همیشه قصه ای برای تعریف کردن دارند و دلیل اینکه برخی می گویند سینمایی او امروزی و مدرن نیست همین نقطه قوت او در بیان قصه هاست همچون گذشته سینما پیش از اغاز موج های نو ، اما شاید این روز ها قصه ای برای گفتن نیست که برخی مخاطبان راجع به سینمای کیمیایی چنین می پندارند ، قصه ها برای گذشته هاست و مردمان قدیمی تر در آنها روایت می شوند

مسعود کیمیایی از اخرین کارگردانان و نویسندگانی است که اقتباس گر نیز بوده اند و برخی فیلم های او نظیر داش آکل و سرب و ... اقتباسی از نوشته ها و رمان های محمود دولت ابادی و دیگران است ؛ سینمای کیمیایی همیشه بر پایه دوستی و رفاقت عده ای با هم بنا شده است و تمی یکسان دارد ولی قصه هایشان فرق می کند سینمای او همیشه یک ابتدا و انتها داشته است و او هیچ گاه درصدد این نبوده تا انتهای سینمایش را رها کند و پایان را بر عهده مخاطب بگذارد ، هر چند او و مهرجویی را اغازگران موج نو و روشنفکری در سینمای ایران می دانند موجی نو که بیشتر وابسته به سینمای غرب و فرانسه و ... است اما سینمای کیمیایی بیشتر بومی و وطنی بوده و داستانی را روایت می کند که در غرب هیچ گاه در سینما بدان پرداخته نمی شود

سینمای کیمیایی علاوه بر تم همیشگی خود ویژگی های خاص دیگری را نیز دارد و او بر مداومت آنها در کارهایش اصرار داشته است ، سینمای کیمیایی همیشه با موسیقی همراه بوده است ، موسیقی های متن ایرج جنتی عطایی تا شاهکار کارن همایونفر در جرم و تیتراژ هایی ماندگار موسیقیایی همیشه به اثار او جانی تازه می دهند و خاطره ساز می شوند ، خاطره مرد تنها و رضا موتوری اعتراض مانی رهنما و رئیس و محاکمه در خیابان رضا یزدانی و ...

فرهاد مهراد با سینمایی مسعود کیمیایی در خاطره تمام دوستدارانش باقی ماند مرد تنهای او قطعه ای از پازل سینمایی مسعود کیمیایی بوده است که هیچ گاه بدون فیلم رضا موتوری و تیتراژ بی نظیر عباس کیارستمی معنا نخواهد شد  

آثار کیمیایی دیالوگ ها و مونولوگ های منحصر بفردی را دارد گفتگو هایی که مختص تم سینمای اوست نه زمان و زبان سینمایی که آن را روایت می کند و به دور از پرداختن به کلمات و جملاتی است که مخاطبش هیچ گونه ارتباطی با آن برقرار نمی کند و اغلب مونولوگ های نوشته شده کیمیایی هنوز شنیده می شوند ، در قیصر و از همه بیشتر اعتراض « سلامتی سه کس ... » این گفتگو ها از همان آغاز سینمایش با او بوده اند در قیصر ، ضیافت ، سلطان و حکم و رئیس و بیش از همه در جرم

کیمیایی بر خلاف گفته های برخی سینماگران و منتقدان از سینمای روز ایران عقب نمانده است و آثار او همیشه رنگ و بوی جامعه و احوالات کنونی مردمش را دارد هر چند قصه ها با فاصله ای زمانی تعریف شوند و این هماهنگی را می توان از همان ابتدا در آثار وی مشاهده کرد ، از گوزن ها و روایتش راجع به چریک فراری و اعتیاد ، سرب و دندان مار ، حال و همای جامعه در ضیافت و اعتراض و جوانان فیلم های مرسدس و سربازان جمعه یا شاید خیانت در محاکمه در خیابان که روایتی امروزی تر از سینمای کیمیایی است

در اینکه کیمیایی یک نویسنده و کارگردان قدرتمند است هیچ گونه شکی نیست ، او از ابتدای سینمایش تا به امروز کارگردانان و نویسندگان و حتی بازیگران ممتازی را به سینمای ایران و جهان معرفی کرده است از عباس کیارستمی تا تهمینه میلانی و حمید نعمت الله در لیست کارگردان ها و نویسندگان او هستند تا امین تارخ و پارسا پیروزفر و ... و اغلب بازیگران سینمای ایران که همیشه تمایل به حضور در اثار سینمایی کیمیایی را داشته اند و برخی به بازیگران ثابت آثار او تبدلی شده اند همچون بزرگانی مانند خسرو شکیبایی ، داریوش ارجمند و فرامرز قریبیان   

مسعود کیمایی در سال هشتاد و نه و بالاخره پس از سال ها سیمرغ بلورین سینمای پس از انقلاب اسلامی را با فیلم جرم به ویترین جوایزش افزود ، در کارنامه سینمایی کیمیایی جوایز فستیول فیلم برلین نیز مشاهده می شود

کیمیایی امسال در سی و دومین جشنواره فیلم فجر با اثری متفاوت تر ، قصه ای نو و خاص که در همان حال و هوای سینمای اوست حضور دارد ، ساخته او هم اکنون متروپل نام دارد و همچنان دوست و همکار دائمی اش علیرضا زرین دست تصاویر آن را گرفته است و مهناز افشار و محمدرضا فروتن یک بار دیگر در کنار پولاد کیمیایی در این اثر خاص تر و متفاوت ایفای نقش کرده اند