محمد رضا محقق در یادداشتی کوتاه به بررسی فیلم سینمایی ملکه آخرین ساخته اکران شده محمد علی باشه آهنگر پرداخت

ملکه، فیلم «دوران جدید» «نگاه» به «دفاع مقدس» است. دورانی که البته تازه آغاز نشده و قدمتی به اندازه ساخت فیلمهایی مثل مهاجر و دیده بان و امثالشان داراست.

این دوران و این نگاه خاصیت های ویژه ای دارد که اتفاقا مجاهدانه و اصیل و شهامت طلبانه و شهادتخواهانه است.

و بی تردید هریک از این واژه ها نیازمند تحلیل و توضیح است و حالا وقت آن توضیح هاست.

«نگاه» ملکه را نباید دست کم گرفت و به آن بی توجه بود و یا مثلا صرفا در غرقاب فرم افتاد و از منظری که فیلمساز برای بیان توجه و تنبهش انتخاب کرده غافل ماند که در این صورت نقض غرض می شود؛ هم برای فیلمساز و هم مخاطب.

فرم ملکه برآمده از مضمون و مضمون در تلاقی و تداعی با فرم است.

ملکه نه فیلمفارسی جنگی است که با ضرب و زور جوک های جنسی یا ادا و اطوارهای لوده آلوده مخاطب را «جذب» کند و بخنداند، نه فیلم انتلکتوئل است که بخواهد ژست ضد جنگ بگیرد و حرفهایی باب میل آنطرف آبی ها بزند و نه اثر سفارشی نهادهای سنبل کار است که وظیفه شان حیف و میل بیت المال باشد و بس.

نه! ملکه هیچکدام از اینها نیست و پر از اشکال و ایراد  و ضعف و نقصان هم که باشد در شرافت و اهمیت و ارزشش همین بس که جزء هیچکدام از اینها نیست و مگر همین دستاورد، چیز کمی است؟

ملکه فیلم جنگی ماست و فیلم جنگ ما.

و جنگ ما با همه جنگ های عالم معاصر متفاوت بود گرچه شاید با غالب آنها اشتراکاتی هم داشت که داشت.

در دفاع از وطن هم بود. رشادت و از خودگذشتگی هم داشت و... و همه مصائب و سختی ها و تبعات وخیم و از دست رفتن های ظاهری را هم.

اینها همگی اشتراکات جنگ ماست با خیلی از جنگ های دیگری که در طول چند صد سال اخیر و در همین دوران معاصر در دنیا رخ داده است.

از ویتنام گرفته تا مابقی.

نکته مهم و اساسی متن و محتوای ملکه و مضمون جدی و منتشر در حقیقت این اثر، توجه و تنبهی است که به عنصر ایمان، انسان و ماورای ماده یعنی بعد هستی شناسانه خلقت و حقیقت الهی سلوک بشر می دهد.

ملکه به راستی و درستی و با شیوه ای هنرورزانه، جنگ را از یک مصاف ظاهری با دشمنی دون مثل ارتش بعث عراق، به جنگ باطنی انسان الهی با عاقبت دنیایی و قصه پرغصه اما شیرین و شیداییِ تعهد و ایثار و انسانیت انسان در مهلکه جنگ سخت افزار میدان نبرد و نرم افزار تصمیم اکبر می کشاند و در مصاف جهادگونة انسان با خود و میدان عمل اطرافش، به ترسیم یکی از پیچیده ترین و مهیب ترین موقعیت ها در زندگی بشر خاصه در میدان جنگ می پردازد.

شاید- که نه، حتما- انتخاب چنین موقف و موضعی برای هنرمندی که می خواهد جنگ ما را که «مقدس» بود -و هست- به میدان سینما بیاورد دارای استعداد بالایی برای لغزیدن و احیانا ژست های مد روز و ذلیلانه «ضد جنگ» است اما اگر صداقت و خلوص کاتالیزور این هنرورزی باشد پادزهری است موفق و تضمین شده برای این آسیب خطرناک.

ملکه چنین فیلمی است؛ با همه این متن و حواشی قابل تأمل و مهم.

فیلمی که بیش و پیش از اینکه درباره جنگ باشد، درباره انسانیت است و تردیدی نیست که اگر جنگی هم رخ می دهد در قبال و نتیجه این انسانیت و وجه آن است.

حال یا انسانیت «بل هم اضل» ی که لشکر یزید را در جنگی نابرابر به پیروزی ظاهری می رساند و یا انسانیت شریف و رشیدی که در سپاه قلیل و معصوم و مظلوم اباعبدالله(ع) علیرغم شکست ظاهری به جاودانگی تاریخی می انجامد.

در هر حال، جنگِ انسانیت است؛ نفسانیت و آزادگی، اماره و لوامه، شیطان و خدا و... و انسان و انسان!

و در این میانه، بازیگر کیست؟

رزمنده سپاه حق؛ همان «بسیجی».

نامی که هرگز غبار فراموشی نخواهد گرفت و کهنه نخواهد شد.

چراکه بسیجی خلاصة حضور خدایی انسان در زمین است و مادام که انسانی باشد و زمینی، بسیجی هم هست؛ گیریم که به قالبهای مختلف و در آوردگاههای گوناگون.

ملکه هم جولانگه بسیجی است؛ فرقی نمی کند که در لباس سرباز یا فرمانده؛ در هیئت مخالف یا موافق؛ پیروز یا شکست خورده. فرقی نمی کند.

اینجا آوردگاه «احدی الحسنیین» است.

باری؛ «نگاه» ملکه را نباید دست کم گرفت و به آن بی توجه بود و یا مثلا صرفا در غرقاب فرم افتاد و از منظری که فیلمساز برای بیان توجه و تنبهش انتخاب کرده غافل ماند که در این صورت نقض غرض می شود؛ هم برای فیلمساز و هم مخاطب.

و نگاه ملکه، نگاه مصلحانه و خالصی است که یک انسان مومن و جنگ دیده، برای روایت مصاف انسان با خود و خدایش انتخاب کرده؛ و چه تحسین برانگیز و شوق آور که این نگاه از دل حالت مومن در لحظات زندگی اش بیرون آمده؛ «خوف و رجا» «امید و یأس»!

تلاشی سخت و صبورانه برای تصویرگری «جنگ» حقیقی!

باری؛ ملکه، فیلم «دوران جدید» «نگاه» به «دفاع مقدس» است. دورانی که البته تازه آغاز نشده و قدمتی به اندازه ساخت فیلمهایی مثل مهاجر و دیده بان و امثالشان داراست.

تأکید کردیم که «نگاه» ملکه را نباید دست کم گرفت و به آن بی توجه بود و یا مثلا صرفا در غرقاب فرم افتاد و از منظری که فیلمساز برای بیان توجه و تنبهش انتخاب کرده غافل ماند که در این صورت نقض غرض می شود؛ هم برای فیلمساز و هم مخاطب و دلایلش را هم برشمردیم.

و البته یادآور شدیم که فرم ملکه برآمده از مضمون و مضمون در تلاقی و تداعی با فرم است.

اما نکته مهم و اساسی این بود که متن و محتوای ملکه و مضمون جدی و منتشر در حقیقت این اثر، توجه و تنبهی است که به عنصر ایمان، انسان و ماورای ماده یعنی بعد هستی شناسانه خلقت و حقیقت الهی سلوک بشر می دهد.

این فراز مهم و خطیر و حق مدارانه را که ملکه به راستی و درستی و با شیوه ای هنرورزانه، جنگ را از یک مصاف ظاهری با دشمنی دون مثل ارتش بعث عراق، به جنگ باطنی انسان الهی با عاقبت دنیایی و قصه پرغصه اما شیرین و شیداییِ تعهد و ایثار و انسانیت انسان در مهلکه جنگ سخت افزار میدان نبرد و نرم افزار تصمیم اکبر می کشاند و در مصاف جهادگونة انسان با خود و میدان عمل اطرافش، به ترسیم یکی از پیچیده ترین و مهیب ترین موقعیت ها در زندگی بشر خاصه در میدان جنگ می پردازدنباید از خاطر برد و دست کم گرفت.

و ملکه چنین فیلمی است؛ با همه این متن و حواشی قابل تأمل و مهم.

و یادکردیم از اینکه در این میانه، بازیگر اصلی رزمنده سپاه حق است یعنی همان «بسیجی».

نامی که هرگز غبار فراموشی نخواهد گرفت و کهنه نخواهد شد.

چراکه بسیجی خلاصة حضور خدایی انسان در زمین است و مادام که انسانی باشد و زمینی، بسیجی هم هست؛ گیریم که به قالبهای مختلف و در آوردگاههای گوناگون.

ملکه هم جولانگه بسیجی است؛ فرقی نمی کند که در لباس سرباز یا فرمانده؛ در هیئت مخالف یا موافق؛ پیروز یا شکست خورده؛ فرقی نمی کند.

و رسیدیم به موضع و موقف خوف و رجا که حالت مومن در دنیاست و فیلم سینمایی ملکه چه تلاش درخور و مبارکی برای به تصویرکشیدن این موقعیت عرفانی و مؤمنامه دارد و به انجامش می رساند.

فیلم بی هیچ تردیدی یک دستاورد غنی و ارزشمند و عبرت آموز از سینماورزی جنگاورانه و به تصویرکشیدن نمایی کمتر دیده شده از سالهای جنگ تحمیلی ماست.

تصویری که چه در فرم و چه در مضمون و چه در قصه و چه در میزانسن و چه در نتیجه گیری کاملا آگاهانه و بصیرت آمیز رفتار می کند و این نتیجه گیری از هر چیزی مهم تر است و این سرانجام از هر رهاوردی عمیق تر و دقیق تر.

مهم آن است که در «ملکه» جنگ انسان با نفس و تلاقی جهاد اکبر و اصغر با همه رمز و رازها و خصوصیات جنگ هشت ساله و با همه خاطرات و تجربیات عینی تماشاگرانش در ایران توانسته به شمایی قابل فهم و درکی جدی تر از نمونه های پیشین آثار سینمایی ما در این حوزه دست یابد و این موفقیت کمی نیست.

فیلم ملکه یک دستاورد عظیم فنی را با رعایت استانداردهای بصری در حوزه ای از عمیق ترین و دقیق ترین معانی و مفاهیم فکری و عرفانی به تصویر می کشد و میزان و مراتب صدق این حقیقت را تاریخ مشخص خواهد کرد، نه جشنواره ها و نه فروش و نه نوع اکران و نه هیچ بازی دیگری؛ فقط تاریخ!

آقای باشه آهنگر! دست مریزاد! خسته نباشی!